fredag 22 februari 2008

سلول شماره ی بی پدر


دوباره سرودن راتمرین میکنم
وفکر میکنم، کاری ندارد
شمردن چند ستارۀ تنها
برای من که آسمانی پر ستاره بالای سرم داشته ام
برای من که زمین زیرپایم را
وستاره های بالای سرم را دزدیده اند
کاری ندارد سرودن
می نشینم وخاطره ها را مرور میکنم
شب پیش، روزپیش، سال پیش، قرن پیش
وبعد می نویسم
عصرحجر
سلول شمارۀ بی پدر

Inga kommentarer: